اشتباهي خونه يه خانم پيري رو گرفتم ، اومدم معذرت خواهي کنم هي ميگفت علي
جان تويي ، هي ميگفتم ببخشيد مادر اشتباه گرفتم ، باز ميگفت رضا جان تويي
مادر ، ميگفتم نه مادر جان اشتباه شده ببخشيد ، اسم سوم رو که گفت دلم شکست
، گفتم آره مادر جون ، زنگ زدم احوالتون رو بپرسم . اونقدر ذوق کرد که
چشام خيس شد .
درد من تنهايي نيست؛بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت؛بي عرضگي را صبرو با تبسمي بر لب اين حماقت را حكمت خداوند مي نامند.گاندي
-------------------------------------------------
جهان سوم جائيست که مردم، خانه روبه آفتاب را گرانترمي خرند و بعد با هفت لايه پرده تمام پنجره ها را مي پوشانند!
ديوارهاي دانشگاه را بلندتر از ديوارهاي زندان ساخته بودند، حق داشتند! نگهباني از فکرها خيلي دشوارتر از نگهباني از جرم است
-------------------------------------------------
جهان سوم جايي است که مردم براي فرار از آن تن به درس خواندن ميدهند
اگر نتوان آزادي و عدالت را يک جا داشت و من مجبور باشم ميان اين دو يکي را
انتخاب کنم آزادي را انتخاب مي کنم تا بتوانم به بي عدالتي اعتراض کنم.
آلبر کامو
-------------------------------------------------
امروز خم شدم
و در گوش بچه اي که مُرده به دنيا آمد آرام گفتم« چيزي را از دست ندادي.....
-------------------------------------------------
قلمي از قلمدان قاضي افتاد.
شخصي که آنجا حضور داشت گفت
... : جناب قاضي کلنگ خود را برداريد.
قاضي خشمگين پاسخ داد: مردک اين قلم است نه کلنگ.
تو هنوز کلنگ و قلم را از هم باز نشناسي؟
مرد گفت: هر چه هست باشد، تو خانه مرا با آن ويران کردي
-------------------------------------------------
در يک مهماني دو نفر کنار هم نشسته بودند و يک کلمه هم با
هم حرف نزدند. بعد از دو ساعت يکي از آنها به ديگري گفت : پيشنهاد مي کنم
حالا در مورد موضوع ديگري سکوت کنيم !!!
------------------------------
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: <-TagName->